سفارش تبلیغ
صبا ویژن


چرا جهادی می رویم؟ -


درباره مهاجر
چرا جهادی می رویم؟ -
مدیر وبلاگ : مهاجر[197]
نویسندگان وبلاگ :
مسئول مسافرت[71]
معاون فرهنگی[2]
معاون علمی[2]
معاون اداری-مالی[2]
وحید نصیری کیا[13]
احسان آقارضایی[-2]
سعید توکلی[2]
محمد علی بیگی[0]
میهمان[6]

آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اطلاع رسانی
جهادی 87
جهادی 88
درباره جهادی
فعالیت‏ها در جهادی
خاطرات جهادی
فقر و محرومیت
مطالب طنز
فرکانس محرمانه
وقایع
شورای هماهنگی
مؤمن جهادی
خواهران جهادی
بسیج سازندگی
فرهنگی داخلی


.::رفیق قافله::.
شورای هماهنگی گروه های جهادی
تأملاتی در باب جهادی
بنیاد فرهنگی والی
مؤسسه جهادی
بسیج سازندگی
یاوران جهادگر
جواد الائمه
مهرباران
رضوان
رازدل
آفتاب طلایی(نیک شهر)

.::همرهان::.
آنتن [35]
کتاب های سید مرتضی [177]
فلسفه و حکمت [149]
باشگاه اندیشه [137]
صالحین شیعه [62]
ماهنامه حیات [146]
ماهنامه حضور [295]
ماهنامه راه [134]
سبکبالان [102]
مجاهد [390]
ساجد [133]
نائب [355]
[آرشیو(12)]

شماره دوم نشریه هجر.آبان 88.نسخهpdf آوای مهاجر


اشتراک فصلنامه مهاجر
 
لوگوی وبلاگ
چرا جهادی می رویم؟ -

کلیه حقوق این وب‏گاه متعلق به گروه جهادی مهاجر است
Mohajer.basij@gmail.com
 RSS 

چرا جهادی می رویم؟

چرا به جهادی آمده‏ایم؟ در جهادی به دنبال چه می‏گردیم؟ این سئوالی است که باید هر فرد حاضر در مسافرت جهادی به آن پاسخی داشته باشد. به راستی چه چیز باعث شده است که در تابستان و گرما و ... محل زندگی و خانواده خود را رها کنیم و عزم چنین سفری کنیم و به جایی برویم که از کولر گازی و هوای خنک و تلویزیون و کامپیوتر و هزار وسیله‏ای که در زندگی شهری به آنها عادت کرده‏ایم خبری نباشد؟! چه جاذبه‏ای در جهادی وجود دارد و ما در جهادی به دنبال چه می‏گردیم؟

فراغت و آسایش، استراحت و تفریح، دیدار دوستان، فرار از زندگی شهری، خدمت به محرومین و ... کدامیک؟ و در جهادی کدامیک را خواهیم یافت؟

اگر کمی تأمل کینم درمی‏یابیم در جهادی هیچ هدفی جز "کار برای خدا" اصیل نخواهد بود، و جهادی وسیله‏ای نیست که هر مسافری را به هر هدفی برساند؛ به نظر می‏رسد همه ما در این گفته اتفاق نظر داریم که ما برای فراغت و آسایش پای در این راه نگذاشته‏ایم، که اگر هدفمان این بود طریق دیگری پیش می‏گرفتیم، در این راه هر چه هست از فراغت و آسایش خبری نیست.

ما پای در این راه گذارده‏ایم که حداقل به خویش ثابت کنیم که در این زمانه که کار برای سود شخصی اندیشه قالب شده‏است می‏توان برای خدا کار کرد.

برای جهادی هزار هدف و چشم‏انداز تعریف کرده‏اند، ولی اگر جز برای خدا کار کنیم هیچ یک محقق نخواهد شد. لیکن کار برای خدا شرایط دارد، شرط اول هجرت است. و هجرت را مراحلی است، قدم اول هجرت مادی است و هجرت به تن. لیکن هجرت به تن مرحله نخست است و هجرت حقیقی را مقدمه است تا برای نفس مسافر تذکری باشد به هجرت معنوی و هجرت معنوی، هجرت از تعلقات و بیت‏النفس و رها کردن هر آنچه موجب دلبستگی انسان به دنیاست. هر زمان که هجرت معنوی رخ داد، شخص مهاجر است ولی اگر هجرت او در هجرت مادی محصور ماند در حکم مسافر است و حرکت او صرفاً یک تغییر مکان جغرافیایی در این کره خاکی بوده است.

آن زمان که اهداف خدایی شد و رنگ تعلق از نفوس رخت بست و رنگ خدایی گرفت، آنگاه به هدف خویش نائل شده‏ایم. جهادی زمینه را آماده ولی اختیار با مسافر است، که طی مسیر کمال بدون اختیار ممکن نیست. در جهادی موانع کار خدایی به کمترین حد ممکن می‏رسد، راهکار جهادی برداشتن موانع و آماده سازی شرایط است تا به ما بیاموزد می‏توان فقط برای خدا کار کرد.

در اینجا سخن از بهشت و رضای خدا نیست، اینجا سخن از لقاءا... است. بر اثر کار فیزیکی، و خستگی جسمانی، قوای شیطانی تحلیل رفته و شرایط از هر جهت مهیاست.

شاید این یک ایده‏آل یا آرمان باشد که همه اهداف خدایی شود ولی در جهادی نزدیک شدن به آن سخت نیست. در اینجا می‏توان لذت زدگی در یک جامعه توحیدی را چشید. آنگاه که نیت‏ها خدایی شد و بر کوچک‏ترین رفتار ما سایه افکند و انگیزه ما از فعالیت‏هایمان الهی شد، نه تنها ظاهر و صورت اعمال ما تغییر می‏کند، بلکه نتایج نیز تغییر خواهد کرد و نصرت الهی شامل حال ما خواهد شد.



نویسنده : مهاجر » ساعت 5:0 عصر روز دوشنبه 86 شهریور 5